گفتگوی دیشب مدیری با مصطفی زمانی را می دوسْتَم

و خب...حتی دلم می خواست طولانی تر باشد

به نظرم خیلی کوتاه تر به نسبت دیگر گفتگوهای دیگر میهمانان بود

نه از باب اینکه بگویید  مثلا و لابد و قطع به یقین ایشان از هنرمندان مورد علاقه من هستند و پای هواداری و هواخواهی و طرفداری دو آتشه و مع ذلک در میان است فلذا به این دلیل علاقه نشان دادم به این گفتگو...نع...اتفاقا فیلمهایی که تا به حال از ایشان دیدم ،برخی را به به و برخی را اَه اَه کردم... نوع صحبت ایشان و نوع پاسخ های ایشان به مجری برنامه وآمد و شد سخنان...توجه من را جلب کرد به طوری که حتی تکرار برنامه را دیدم و خواهرم حین بالا پایین کردن شبکه ها وقتی به نسیم و این گفتگو رسید گفت: دیشب (گفتگو)به درد نمی خورد و  خواست شبکه را تغییر بدهد و من حرفش را قطع کردم و گفتم اتفاقا خوب بود،دوستش داشتم...تو دیشب سرت در گوشی بود و خوب گوش نکردی...الان ببین و گوش کن...

مطمئن بودم که چرا مورد پسند افسانه نبوده است...چون طنز و شوخی و بالطبع میران تزریق خنده مجری به مخاطبی چون افسان از پل مهمان، نسبت به برخی مهمان های دیگر کم بوده است و دل افسانه را به دست نیاورده است ... 

اما من فارغ از کمرنگ یا پررنگ بودن عنصر خنده،عناصر برخی جملات رد و بدل شده در گپ شان را دوست داشتم...دلیلش¿¿¿ هم اینکه بی ربط به شخصیت خودم نبود و بعضی حالات و ایستگاه و ترمز زدن و باز حرکت کردن بر روی حرف و کلمه و جملات اقای زمانی تکرار خودم بودم حتی برخی حالات صورت شان و بازی و بازیهایشان هنگام پاسخ انچه بایستن یا شایستن به  سوال مجری و در آخر هم یک جاهایی از کلام گنگیت مشهود بود و  در عین حال که راحت حرف می زدند،سخت حرف می زدند و حداقل به نظرم این این تناقض نبود...راحت هستی گاهی و جواب ها راحت ولی ادای جواب ها سخت می شود گاهی...نمیدانم...توضیحش یک طوری است که نمی توانم جامع و مانع بیان کنم...و  هم اینکه نوع نگاه یا زاویه دید یا جهان بینی یا اسمش را هرچه که بشود گذاشت و الصاق مکث و سکته ای که بر روی برخی جملات طرفین می توانست توسط شنونده صورت بگیرد و منجر به نتیجه ای بشود که خودش منجر به خودشناسی میشود یا حتی مخاطب را به کنش منتقدانه وامیدارد که نه،این حرفتان همیشه درست نیست و می تواند چنین باشد و از این تیپ همراهی ها... در نظر دیگران شاید گپ،گپ ساده و معمولی بود اما من لذت بردم...

 

+ نقل به مضمون:

پیرو تست در جلسه یوسف پیامبر شرکت نکردم ،اینکه برای رسیدن به چیزی بخوای فرم خاصی رو بگیری(شما از قلم من بخوانید اظهار ضعف و ضعیف و عاجز نماییِ منّت طلبانه) رو نمی تونم قبول کنم______ و این برش کلام ایشان همان برشی از من است...که حتی اگر دیگران به صلاحیت و رعایت هم از من بخواهند انجام بدهم عصبانی ام می کند که اشکالش چیست و چرا نباید خودم باشم و با همه ی خودم (ظاهرانه و باطنانه)صحبت کنم/نظر بدهم/انتقاد کنم/تمجید کنم/مطالبه کنم/پیشنهاد بدهم.______


+ و الباقی قصه ی رد و تایید منِ بیننده ...عاشق شدن دوره ای از روی ضعف _توضیح خود وانعطاف_ انرژی جوانی و تاریخ انقضا بعضی حرف ها_رشد عقلانیت و پختگی_ تعریف خوشبختی و تلاش بزرگ_امتیاز ارزشمندی کار بر مبنای خود لذتی نه فقط دگر لذتی_رودربایستی و کناره گیری از اصول و الی آخر...






تاریخ : پنج شنبه 97/1/2 | 8:31 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.